{{item.fa_name}}
جستوجوی دقیق برای معنی سرما، سرماخوردگ در واژهنامه ترجمیک
متاسفانه جستجوی دقیق عین این کلمه یا عبارت، نتیجهای دربرنداشت.
معنی سرما، سرماخوردگی، زکام، سردشدن یا کردن, معنی سرما، سرماخوردگی، زکام، سردشدن یا کردن, معنی sckا، sckاomcb;d، xlاk، scbabj dا lcbj, معنی اصطلاح سرما، سرماخوردگی، زکام، سردشدن یا کردن, معادل سرما، سرماخوردگی، زکام، سردشدن یا کردن, سرما، سرماخوردگی، زکام، سردشدن یا کردن چی میشه؟, سرما، سرماخوردگی، زکام، سردشدن یا کردن یعنی چی؟, سرما، سرماخوردگی، زکام، سردشدن یا کردن synonym, سرما، سرماخوردگی، زکام، سردشدن یا کردن definition,
معنی nodulose, ترجمه nodulose به فارسی, معنی design, ترجمه design به فارسی, معنی customer, ترجمه customer به فارسی, معنی beruhen, ترجمه beruhen به فارسی,
ترجمه مقاله فارسی به انگلیسی،
ترجمه مقالات انگلیسی